• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/192

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

192 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Fame

شهرت، آوازه

Dramatic

قابل توجه، عمده، قابل ملاحضه

Wasted away

تحلیل رفتن، رنجور شدننحیف شدن

Bewildered

سردرگم

Storm into

یورش آوردن

Maintain order

برقراری نظم

Beat

وزیدن

Over

سرتاسر

Sole

تنها، منحصر به فرد

Mistress

کدبانو، معشوق

Shelter

پناهگاه، پناه دادن

Reject

رد کردن، نپذیرفتن

Identity

هویت، ماهیت،شناسایی، تطابق



Narrator

راوی، گوینده

Crouch

دولا شدن

Opposite

مقابل

Fan

باد زدن

Outstanding

برجسته

Distinguish

تشخیص دادن، مشهور ساختن، ممتاز کردن

Refugee

پناهنده

Break out

ناگهان آغاز کردن یا شدن، ناگهان فرار کردن

Force

نیرو

Scattering

پراکنده کردن، پخش کردن

Lieuterant

ستوان

At the time

at a particular moment or period in the past when something happened

Assign

اختصاص دادن، گماشتن، مامور کردن

Firecracker

ترقه

Volunteer

داوطلب، داوطلب شدن

Resident

سکن، مقیم

Determined

مشخص، مصمم

Curtain

پرده نمایش

Career

حرفه

Exceed

تجاوز کردن، تخطی کردن،قدم فرانهادن

Seize

تصاحب کردن, مصادره کردن, توقیف کردن

Ghetto

محله یهودی نشین

Resident

ساکن، مقیم

Hapless

بیچاره

Fable

افسانه

Sour grape

بی اعتبار کردن چیزی ک برای انسان میسر نیست

Surge

افزایش ناگهانی، پیک، زبانه و شعله کشیدن احساس،یورش بردن،

Tranquil

ارام ، خاطر جمع، آسوده

Sanctuary

پناهگاه، محراب، جایگاه مقدس،

Ascend

صععود کردن، بالا رفتن، پیشرفت کردن

Emaciated

لاغر، گوش در رفته

Address

نشانی، نطق و سخنرانی، مطرح کردن، اشاره کردن, بررسی و پرداختن به موضوعی

Approach

رویکرد، نزدیک شدن

Assault

حمله کردن، یورش بردن

Ubiquitous

در همه جا حاظر

Mug

فنجان، لیوان

Figure

شکل

Stare out

خیره نگاه کردن طوری که احساس ناراحتی کند

Pops up

سر و کله پیدا شدن

Remote

دور، در مورد شانص کم و بعید، در مورد شخصیت سرد و غیر صمیمی

Pull

کشیدن، به طرف خود کشیدن

Obliterate

محو کردن،معدوم کردن، ناپدید کردن

Vast

وسیع،پهناور،زیاد

Yield

تسلیم کردن یا شدن، ثمر دادن، بازده داشتن، فایده داشتن،بازدهی،ثمردهی

Hidden away

مخفی

By which

از طریق آن ،بوسیله آن

Malnutrition

سوتغذیه

Faulty

معیوب

Stench

بوی بد، تعفن

Slime

لجن و گل

Lay bare

آشکار کردن، افشا کردن

Lay

دفن کردن

Bare

لخت و آشکار

Afflict

تاثیر بد گذاشتن، آزردن، پریشان کردن

Besiege

محاصره کردن

Hem in

محاصره کردن، محدود کردن

Fortification

استحکامات

Settle down

مستقر شدن، آرام گرفتن، تشکیل خانواده دادن

Privation

محرومیت

Necessity

نیاز،نیازمندی،ضرورت،الزامات، احتیاجات اولیه

Arouse

بیدار کردن، تحریک کردن،برانگیزختن

Destiny

سرنوشت، تقدیر

Ignorence

جهل و نادانی

Aboard

روی(کشتی، هواپیما)

Pitch in

با حرارت آغاز به کاری کردن، با سعی و جدیت شروع به کار کردن

Comfort

آسایش دادن، دلداری دادن

Seemingly

به وضوح

Unconcerned

بی توجه، ب تفاوت

Endure

تحمل کردن

Best seller

کتاب یا محصول پرفروش

Plight

گرفتاری، مخمصه

Menace

تهدید، مخاطره، مایه دردسر

Stool pigeon

جاسوس، خبر رسان

Detective

کاراگاه

Run up

بالا بردن چیزی

Run up

بالا بردن چیزی

Plot

توطئه، طرح و نقشه، توطئه چیدن، طرح ریزی کردن

Flag

پرچم

Withdraw

قطع کردن(دارو)، کنار کشیدن،عقب کشیدن، برداشت کردن(پول)، در فکر فرو رفتن، صرف نظر کردن

Troop

نیرو نظامی، عده سربازان

Ominus

بد یمن، شوم

Sinister

شیطانی ، بد یمن

Plea

درخواست، تقاضا

Consent

موافقت کردن

Weary

خسته

Collide

تصادف کردن،به هم خوردن

Perish

مردن، هلاک شدن

Prob

میله،کاوش کردن

Appeal

درخواست

Confirm

تایید کردن، یقین حاصل کردن

Verify

تایید کردن، رسیدگی و وارسی کردن

Anticipate

پیش بینی کردن، انتظار داشتن، منتظر چیزی بودن

Urge

اصرار کردن، با اصرار وادار کردن, تسریع شدن

Possess

داشتن، دارا بودن

Preliminary

مقدماتی، ابتدایی

Proportion

نسبت،مقدار

constituent

جز اصلی، تشکیل دهنده

Subject

در معرض چیزی قرار دادن

Virtually

تقریبا، عملا

Conventional

مرسوم

Spontaneous

خود به خود

Comply

تطابق پیدا کردن،موافقت کردن

Triturating

ساییدن، نرم کردن

Corresponding

معادل، متناظر

Thwart

ممانعت کردن، بازداشتن کسی از انجام کاری، بی نتیجه گذاردن

Defeat in

شکست

Defeat out

پیروزی

Hinder

منع کردن، مانع شدن

Make up

تشکیل دادن، درست کردن،آماده کردن،اختراع کردن، سرهم کردن، آرایش کردن، جبران و برطرف کردن،آشتی کردن

Correspondent

خبرنگار

Putt

ضربه ی توپ گلف نزدیک سوراخ

Explode

منفجر شدن، ترکیدن

Roar

سر وصدا ، خروش

Plunk

قارقار کردن، تلپی افتادن

Cut

بریدن، دو نیم کردن

Irritable

زودرنج، تحریک پذیر

Worrisome

مزاحم،نگران کننده

Fretful

بی تاب و بی قرار، نق نقو

Line

بیت

Wood

جنگل

Debt

وام، بدهی

Grief stricken

غم زده، اندوهگین

Stun

حیرت زده کردن

Behalf

نمایندگی

Grief

غم و اندوه

Rescue

نجات دادن

Insurance

تضمین،بیمه

Salesman

فروشنده

Corporation

شرکت

Inched

قدم به قدم

Bankruptcy

ورشکستگی

Give way

تسلیم شدن

Slowness

کندی

Hand

عقربه

Divert

منحرف کردن

Path

مسیر، راه

Succumb

تسلیم شدن، از پای در آمدن، مردن

diversion

انحراف

progressively

به تدریج

postponement

تعویق، تاخیر

Hit

اصالت، ضربت

Slum

محلات پرجمعیت و پست شهر

fundamentalist

اصولگرایان

Blanket

پتو

Blanket

پتو

Tent

خیمه، چادر

Tent

خیمه، چادر

Midst

قسمت وسط، در میان

Believers

مومنان

Believers

مومنان

Heaven

عالم روحانی، آسمان

Volcanic

آتش فشان

Eruption

فوران، انفجار

Hurricane

طوفان، گروباد

Tidal

جزر و مدی

Calamity

فاجعه, بلا، مصیبت

Faith

ایمان، اعتقاد

Priest

کشیش، روحانی

Unhappiness

ناخشنودی

Bear

در بر داشتن

Strewn

پاشیدن، ریختن، پخش کردن

Rubble

آوار ، ویران کردن، قلوه سنگ

Ailment

ناراحتی، بیماری

Inoperable

غیر قابل جراحی

Lest

مبادا، نکند

Hostage

گروگان

Succession

جانشینی، سلسله، وراژت

Shrewd

حیله گر ، مکار

Deligate

نماینده، نمایندگی دادن

Cool ones heel

معطل کردن، منتظر نگه داشتن

Heel

پاشنه،

To swap horses in midstream

تغییر عقیده فردی در میانه راه

Red herring

رد گم کردن، موضوع را با بحثی دیگر عوض کردن، پرت سازی حواس با بحثی دیگر

Bright

روشن، درخشان

enthusiastic

مشتاق

Qualification

مدرک تحصیلی، صلاحیت، شایستگی

Certificate

گواهی،گواهی نامه، سند رسمی

Mend

مرمت کرد، تعمیر کردن

Simultaneous

همزمان