لغات ادبیات 1

آینده

نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم

از ماه‌های رومی، تقریبا معادل فروردین

هنگام مرگ

شتافتن

جمع هول، ترس

کره‌ی آتش که بالای کره‌ی هواست

دشوار

شیره و افشیره

وقت، هنگام

میانه‌ی سال، پاسبان

به هم پیوستن، پیوند

برتری، سرآمد بودن

بیزاری، دوری جستن، پاک بودن

اثرپذیری، اندوه

لغزش

سخت شدن، دشواری

ترساندن

نام شاعری شاعر، رهایی

ربودن، دزدیدن

مهلت دادن، مقابل تعجیل

بازوبند، دعایی که برای رفع چشم‌زخم به بازو ببندند

حد و مرز تعیین کردن

قصه و افسانه

پرهیز، دوری و احتیاط

حاضر بودن

دور اندیشی، احتیاط، هوشیاری

شکست و گریختن

محاصره کردن، شمردن

افسوس و دریغ

پستی، فرود، نشیب

بهره‌ور

مرد و زن سیاه چشم

خورشید، خور

ابزار شخم زنی زمین یا گاوآهن، نوعی پارچه از جنس کتان

خوار، زبون

گمراه

صاحب، دارا

منسوب به ری، اهل ری

طریق، قاعده، مقام

شادمانی، شراب

میل و اراده

مراقبت، نگهبانی

گمراه

واحدی برای طول، متر، گز

خواری، پستی،

پذیرفتن، ضمانت و تعهد

سم، مجازا قهر و خشم، شکوفه

تخت، اورنگ

فریاد، صدای قلم روی کاغذ

نوعی درخت گل، یاسمن

بها، قیمت

چاق، فربه

گران‌بها

نور، روشنایی

مدح و ستایش، آفرین، تمجید

جشن، بزم و ضیافت

شاخ، بوق و شیپور

جمع سوره

جمع صورت، نقوش، اَشکال

سوره‌ی قرآن

بادی که از طرف شمال شرقی وزد، باد بهاری

نام سرزمینی که بلقیس ملکه‌ی آن بود

خوب‌رویی، جمال، زیبایی

شنا کردن

بانگ و فریاد، آواز

فرستاده

ظاهری

گل سرخ

پیوستن، ضمیمه شدن

نکوهش و سرزنش، مقابل مدح

جمع ضمیمه، پیوست‌ها

جمع ذمیمه، زشتی‌ها و نکوهیده‌ها

زشت، نکوهیده

سقف خمیده و محدب، یگانه و بی‌همتا، ایوان، مجازاً خمیدگی و قوس

نام درختچه‌ای کویری

نام کوهی که موسی برای مناجات به آنجا میرفت

استخوان

قصد انجام کاری را کردن، کوشیدن

فرمانروایی

معیار، خالص

از ماه‌های رومی معادل خرداد

عحیب، ناآشنا، دورافتاده

نزدیک، آشنا

آسوده

جداکننده

واجب، لازم و ضروری

جدا کردن

فراخ شدن جای، وسعت، گشایش

شیوایی سخن، روانی کلام

خائن، مکار و بی‌وفا

جنگجو، معرکه‌گیر، بندباز

شکر و پیکره، جسم و تن

چیره و مسلط، پیروز، اغلب و بیشتر

خیانت، مکر، بی‌وفایی

خویشی، نزدیکی

جنگ و پیکار

گمراه، سرگردان

فریادرس، فریادرسی

عبور، گذشتن

گزارنده، اداکننده، رساننده

خوگرفته، مأنوس

پرورده، چاق، فربه

آباد شده، آباد

بازگشت، جای بازگشت

عیب، جای عیب

افتخار، سرافرازی

جمع مباح، کارهای مباح و مشروع

اندوهگین، آزرده خاطر

دشوار

لغزنده، لغزش‌یابنده

خواری، ذلیلی، فرومایگی

لغزش، لغزشگاه

رعایت شده

پسندیده، مورد رضایت

جمع مضرت، ضرر و زیان

زمین غله‌خیز

نوشته شده

سلب شده، ربوده

چاپ شده و به طبع رسیده، خوشایند و دلخواه

پیروی شده

آرزو شده، آرزو، آرمان

یاری

هزینه، رنج

شکست خورده

واژگون، دگرگون، برگردانیده

پراکنده، به نثر نوشته شده

یاری شده، پیروز

پراکنده، متن غیرمنظوم

یاری، فتح و پیروزی

سهم و بهره

با اصل و نسب، خویشاوند

مثل و مانند، همتا

ترساننده، بیم‌دهنده

شکستن، باطل کردن

نیکو، زیبا، خوش، بدیع

جمع نهی و ناهیه، نهی شده‌ها

هدایت کننده، راهنما

سرودخوان، آوازخوان

محتاط، دوراندیش، هوشیار

ترسناک

مانع، سد

ترس و هراس، وحشت، ترس‌آور

قوه و قدرت، پیرامون

خودداری، سرباز زدن از انجام کاری

نشان، تأثیر، تألیف

زمان بی‌آغاز

برکنار کردن

انس و دوستی

سبزی و تره‌بار

رسته و ردیف، رده

سبکی، خشم

اطمینان

دشنام، هلاک شدن

نام کوهی در مکه

غوغا و آواز مهیب

ماه نو

لغزش و خطا

سایه

گمراهی

شدت گرما

لغزش، خطا

خلاف میل کسی عمل کردن

باغ و گلزار، نوحه سرایی بر مصائب اهل بیت

نالیدن، بی‌قراری، ملال و دلتنگی

درختی در آسمان هفتم

جامه‌ای که سینه را بپوشاند

پرده، پوشش