• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/176

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

176 Cards in this Set

  • Front
  • Back

اهورا

وجود مطلق و هستی‌بخش، خدای ایرانیان باستان، اهورامزدا

اهورایی

ایزدی، خدایی

اَیار

از ماه‌های رومی برابر با ماه سوم بهار

ایجاز

کوتاه کردن سخن، مقابل اطناب

ایهام

به تردید و گمان افکندن

باذل

بخشنده، سخی

باسق

بلند، بالیده

بالبداهه

بدون اندیشه‌ی قبلی، ارتجالاً

بحبوحه

میان، وسط

بدرقه

رهبری و مشایعت، رهبر و راهنما، پاسبان

بذله

شوخی، لطیفه

برازندگی

شایستگی، لیاقت

برائت

دوری جستن، بیزاری، پاکی و به دور بودن

بزم

محفل، ضیافت

بساط

گستردنی

بعث

حزبی سیاسی که صدام حسین رهبری آن را بر عهده داشت

بَقْل

سبزی و تره‌بار، دانه

بقولات

انواع دانه‌های خوراکی بعضی گیاهان مانند نخود و عدس، حبوبات

بلاغت

زبان آوری، چیره زبانی، شیوا سخنی

بلاغی

منسوب به بلاغت

بلامعارض

بی‌رقیب

بوق

شیپور

بها

قیمت، ارزش

بهاء

درخشندگی، رونق، ارزش

بهایم

جمع بهیمه، چارپایان، ستوران

بُهت

خیره شدن، حیرت و سرگشتگی

بَهجت

سرور و مسرت، شادمانی

بیغوله

کنج، گوشه‌ای دور از مردم

پلاس

نوعی گلیم کم‌بها، جامه‌ای پشمینه و ستبر که درویشان پوشند

تأدّی

رسیدن، رساندن

تأدیب

ادب کردن

تاراج

غارت، یغما، چپاول

تاس

ظرفی که در آن آب و مایعات ریزند

تاق

نام درختچه‌ای کویری

تأکید

محکم و استوار. کردن

تأنّی

درنگ، آهستگی

تأویل

به اول برگرداندن، تفسیر، تعبیر

تتمه

باقی مانده

تُحَف

جمع تحفه، هدیه‌ها

تحیر

سرگشتگی، سرگردانی

تذکار

یادآوری

تذکره

یادداشت، یادآوری

تراز

تعادل، برابری

در یک تراز

در یک سطح و اندازه

تریاق

پادزهر

تسلّا

آرامش یافتن

تصوّف

صوفی شدن، پشمینه پوشی، درویشان و عارفان

تعبیه

قرار دادن، جاسازی

تعدی

از حد گذشتن، دست اندازی کردن، ستم کرد،ن تجاوز

تعلیقات

جمع تعلیق، پیوست‌ها و یادداشت مطالب و جزئیات در رساله یا کتاب

تغلّب

چیرگی و غلبه

تفریط

کوتاهی کردن در کاری

تقریر

بیان، بیان کردن

چریغ آفتاب

طلوع آفتاب، صبح زود

حاذق

ماهر، چیره‌دست، کاردان

حدّت

تندی، تیزی

حذاقت

چیره‌دستی، مهارت

حَذَر

پرهیز، دوری و احتیاط

حَشر

قیامت

حَشم

خدمتکاران

حصار

قلعه، باره

حُطام

خرده و ریزه‌ی هرچیز، ریزه‌ی گیاه خشک، مال اندک دنیا

حلاج

پنبه‌زن

حِلیه

زیور، زینت

حمایل

نگهدارنده، محافظ

حمیّت

غیرت،مردانگی، جوانمردی

حُنین

نام نبردی در منطقه‌ی حنین - بین مکه و طائف

خارق

شکافنده، پاره‌کننده

خاره

سنگ سخت

خاییدن

جویدن

خذلان

خواری، پستی، مذلت، درماندگی

خَرق

پاره‌کردن، شکافتن

خزانگی

منسوب به خزانه، نگهبانی و نگه‌داری

خصال

جمع خصلت، خوی‌ها عادات

خصلت

خوی، عادت، ویژگی

خصم

دشمن

خطاب

سخن رویاروی

خطابه

سخنرانی، خطبه خواندن، وعظ کردن

خطوات

جمع خُطوه، گام‌ها، قدم‌ها

خِطه

سرزمین

خَلفِ صدق

جانشین راستین

خوالیگر

آشپز

خوش‌لقا

زیبارو، خوش‌سیما

داروغه

پاسبان و نگهبان، شبگرد

داعیه

ادعا، خواست، انگیزه

داهی

زیرک، هوشمند

دباغی

پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات

دِرع

زره

دریغ

مضایقه

دغل

ناراست، حیله‌گر

صاحب‌دلق

صوفی

دنائت

پستی، خواری

دَها

زیرکی، هوشمندی

دهر

روزگار، زمانه

دیهیم

تاج و کلاه پادشاهی، افسر

ذخیره یا ذخیره

اندوخته

ذکر

ورد، ثنا

ذله شدن

به ستوه آمدن

ذلیل

خوار، زبون و فرومایه

ذوالجلال

خداوند صاحب جلال و عظمت، خداوند

ذوالجلالی

بزرگواری و جلال، شکوهمندی

ذوالنون

صاحب ماهی، لقب حضرت یونس

ذی

صاحب، دارا

ذی حیات

دارای حیات، زنده، جاندار

ذیل

دامنِ جامه، مجازاً پایین و زیر

راست و ریس

آماده و مهیا

راغ

دامنه‌ی سبز کوه، صحرا

رأفت

شفقت، مهربانی

راهب

عابد مسیحی، ترسای پارسا و گوشه‌نشین

رِباط

کاروان‌سرا

رَجَز

شعری که در میدان جنگ برای مفاخره می‌خوانند

رجزخوانی

خودستایی، مفاخره

رحیل

کوچیدن، سفرکردن

رخصت

اجازه، اذن، دستوری

رسایی

شیوایی، بلاغی

رَسا

شیوا، بلیغ

رَشحه

قطره، چکه

رُقعت

رُقعه، نامه‌ی کوتاه، یادداشت

رُقعه

نامه‌ی کوتاه، یادداشت

رمق

باقیِ جان، توان، نا

رواق

بنایی با سقف گنبدی یا به شکل هرم، ایوان، سایه‌بان

ریاحین

جمع ریحان، گیاهان خوشبو

زاهد

پارسای گوشه‌نشین

زایل

ناپدید شونده، فانی، نابود، برطرف شده

زایل شدن

نابود شدن، برطرف شدن

زَبَر

بالا، فوق

زبون

خوار، پست و حقیر، ناتوان

زبونی

فرومایگی، خواری و پستی، درماندگی

زُحل

نام سیاره‌ای، کیوان

زخمه

ضربه

زَلّت

لغزش، خطا، گناه

زَنَخدان

چانه

زنهار

آگاه باش، برحذر باش

زوال

از بین رفتن، نیست شدن

زواید

جمع زاید، چیزهای اضافی

زهاب

آبی که از سنگ یا زمین میجوشد

زُهد

تقوا، پارسایی، پرهیزگاری

زهی

خوشا، آفرین، شگفتا

زینهار

مراقب باش، برحذر باش، پناه و امان، امانت، ضمانت

سالِک

رونده، رهرو، رونده‌ی راه حق، پیرو

سباع

جمع سُبَع، درندگان

سجایا

جمع سجیّه، خوها، خُلق‌ها، خصلت‌ها

سدید

محکم و استوار، راست و درست

سراسیمه

هراسان، مضطرب

سرسام

تورّم سر و مغز و پرده‌های آن که یکی از نشانه‌ها هذیان بوده است

سطر

خط

سَفاهت

بی‌خردی، کم‌عقلی، نادانی

سِفله

فرومایه، بدسرشت

سُفَها

جمع سفیه، نادان‌ها

سفیه

کم‌خرد، نادان، ابله

سلّانه سلّانه

آرام آرام، به آهستگی

سلسال

آبِ شیرین و گوارا

سَموم

باد بسیار گرم و زیان‌رساننده

سنا

نور، روشنایی، فروغ

سِنان

سرنیزه، تیزیِ هرچیز

سندروس

صمغی زردرنگ که از نوعی سرو کوهی گرفته می‌شود

سودا

اندیشه، هوس، عشق

سودایی

عاشق، شیفته، شیدا

سور

جشن، بزم

سوَرت

تندی و تیزی، حدت و شدت

سوفار

دهانه‌ی تیر که زه کمان را در آن بند کنند

سوق دادن

راندن، کشاندن

سوله

ساختمان فلزی با سقف بلند

سهمگین

ترسناک، مهیب، و هولناک

سیادت

سروری، بزرگی

سِیَر

جمع سیرت، خصلت‌ها، عادات، روش‌ها

سیرت

رفتار، طریقه، خوی، عادت، باطن

حسن سیرت

نیکوباطنی، خوش‌رفتاری

شائبه

شک، عیب و بدی، نقص، آلودگی

شبهت

شبهه، شک و تردید، پوشیدگی امری

شخیص

بزرگ و ارجمند

شراع

سایه‌بان، خیمه

شفق

سرخی افق پس از غروب آفتاب

شقاوت

مهربانی، رأفت، دلسوزی

شقاوت

سخت‌دلی، بدبختی

شندرغاز

پولی اندک و ناچیز